قرآن: تنزيل برين               جستار پنجم                     3 / 12 / 93

قرآن، امامی ساخته شده از جنس کلمه و امام ، قرآنی از جنس و بر صورت انسان!

کلامی امام و امامی کلام ، هر دو دریک کار و بر یک راه ، نشانه ها و علائم راه ، معالم الطریق.

هدایتگرانی اما نه برای نشستگان و خفتگان که برای آنان که به راه افتاده اند، برپای ایستادگان.

دستان نجاتی بسوی ره گم کردگان و از نفس افتادگان.

تابش گران نور در تاریکی شبهای دیجور.

رامشگران قلب های زخمی و سخت .

بارش طربناک  و آرام آسمان بر دل کویر خشکیده و تفت.

ندا دهندگانی برای رفتن و رستن، گسستن و پیوستن.

بیرون کشندگان انسان از خانه اموات، معنا دهندگان زندگی، هدف و حیات.

آزاد کنندگان تسخیر شدگان، جن زدگان مسخ .

تا آنچه نیست ، از آنچه هست!

همراه و قرین ، تنزیلی برین.

کتاب ماندنی ، امام خواندنی ،

یهدی للتی هی اقوم

قرآن :  حدیث ذکر و دلبردگی              جستار چهارم

قرآن، این پری روی مستور، همچون عروسی است روی پوشیده و در نقاب، روی به تو ننماید با آنکه چادر را کشی.

راز آنکه آن را بحث می کنی و تو را خوشی و کشفی نمی شود آن است که چادر کشیدن تو را رد کرده است و با تو مکر، و خود را به تو زشت نموده، یعنی من آن شاهد نیستم و بدان که چشم آلوده نظر از رخ جانان دوراست.

او قادر است به هر صورت که خواهد خود را بنماید! اما اگر چادر نکشی و رضای او را طلبی از دور خدمت او کنی و در آنچه رضای اوست کوشی به تو روی بنماید که پری رو تاب مستوری ندارد.

هست قرآن مر تو را همچون عصا

کفرها را بر درد چون اژدها

نور خورشیدم فتاده بر شما

 لیک از خورشید ناگشته جدا

قرآن: حدیث دلدادگی                                جستار سوم 

بعضی‌ها می‌خواهند با قرآن پرواز کنند تا جایی دیگر را بیابند و یا به آن برسند.

حدیث درست است و زندگی، تعلیم و تعلم و سیر و بعضی های دیگر از آنجای دیگر می آیند و در اینجا قرآن را می یابند و نشانی‌های آن جای دیگر را! چهره و  روی آن محبوب ازلی و ابدی را در آئینه قرآن می بینند و می یابند و در جمال زیبای او غرق می شوند. این است که وقتی آن را یافتند دیگر نمی توانند از آن جدا شوند برای آنها این کتاب آئینه دوست می شود و یاد نشانی های او، حدیث ذکر است و دلبردگی، یاد و محبت و عشق و نه لحن  و ترتیل و حفظ!

و اگر ترتیل هم، ترتیل عشق است و نزول و مرور تدریجی و آرام آن در دل که بر زبان جاری می شود و اگر حفظ هم، حفظ یاد اوست که بر جان می رود و با جان نیز هم! و قرائتش اقرار بلند این عشق است که دیگر نتوانسته در دل نهان ماند، رازی که از پرده برون افتاده و به آواز بلند بر سر هر کوی و برزن اقرار می شود...

و قرآن برای این هر دو، کریم است و بخشنده و مهربان.

شب‌های قدر شب نزول قرآن را قدر بدانیم...

قرآن: قانونی برای شفا                      جستار دوم 

 جهانی در صورت کلمه، کلام خدا به زبان، بر زبان و برای بشر، نقطه تلاقی و میعاد ماندگار ملاقات انسان با خالق، وسیله ای برای دریافت خود و شناخت پروردگار، ارتقاء  ذره تا موج تا بینهایت تا اوج،  سخنی همیشه تازه، همواره نو، حدیث! آشنایی بسیار آشنا که انسان و قرآن هر دو از یک جا تنزیل شده اند، ذکری از آن هماره آشنا، عظمی مکتوب، کتابتی اعجاز، معجزه ای کتاب...!

باشد که دیداری تازه با قرآن آغاز کنیم و ترجمه و تفسیر و روح و نور آن را میهمان شویم که درک مفهوم کلمات، شناخت مصداق ها و نمونه ها، انگیزه ترکیب کلمات و جمله ها و دیدار از جلوه های عظیم و عمیق آیه ها ما را به میهمانی شکر آور شرابی بی غش و زلال از واژه هایی بی کرانه خواهد برد که از دست ساقی و شأن خاندان نور (س) بر کام جان انسان تشنه سرازیر می شود. و اوست میزبان متجلی این میهمانی که صاحب کلام هماره همراه کلام...!

قرآن : شرابی بی غش و زلال                جستار اول

فرا آمده در آسمان، فرود آمده تا زمین، ایستاده در آستانه کلمات، نشسته بر قلب یک انسان، کتابی برای خواندن، فهمیدن و عمل کردن، قانونی برای شفا! فانوسی برای هدی، آیه ها و نشانه ها، حرف ها و کلمات در هندسه ای بی نظیر و غیرقابل تغییر، همه در نظم و اندازه ای شگرف و بر تقدیر! آیا کسی هست که بتواند یک نشانه همچون او بیاورد؟ معجزه ای از جنس کلمه، اعجازی تا ابد باقی...!

و کتاب در کنار و در دست طبیبانی از سلاله‌ی نور، خاندانی از جنس فلاح، کتاب در دستان این خاندان، فراآورنده انسان، فرا رونده از کیهان، دارای تفسیر و روح و نور باطل السحر فریب و جادو، نسخه و هم دارو...