عضو هیئت علمی گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به توجه اجتهاد پویا در نگاه امام، عنوان کرد: عملگرایی راهبردی در اندیشه و سیاست امام خمینی(ره) به گونهای است که هدف ایشان ایجاد ساختار بوده است و حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند.
نشست علمی «عملگرایی راهبردی در اندیشه و سیاست امام خمینی(ره)» با همکاری معاونت فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی تهران و مرکز فرهنگی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی، روز سهشنبه، 8 اسفند 96 با حضور ابراهیم متقی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در محل سازمان جهاددانشگاهی تهران برگزار شد.
وی در آغاز این نشست با بیان این نکته که جامعه به گونه نادرستی همیشه انقلابها را متهم میکند که رفتارشان ایدئولوژیک است، اظهار کرد: رهبران انقلابی و انقلابها دارای الگوهای کنش ایدئولوژیکاند یا نشانههایی از عملگرایی در رفتار آنها وجود دارد. وقتی که به جامعه نگاه میکنیم، جامعه همیشه انقلابها را متهم کرده که رفتارشان ایدئولوژیک است و به همین دلیل در فضای پارادوکسیکال عمل میکند، آخرین نشانه چنین رویکردی را چند روز گذشته در بیان رئیس جمهور در مراسم جشنواره خوارزمی داشتیم، ایشان یک نوع نقدی به اسلامی کردن دانشگاهها داشتند، خیلیها از این بحثها بهره میگیرند به ویژه در فضای رسانههای بینالمللی و علت اصلی پارادوکسهای جمهوری اسلامی و نظام سیاسی را ناشی از کنش ایدئولوژیک میدانند. بحث مبتنی بر این است که انقلابها، رهبران انقلابی و فرایندهای انقلابی عمدتا ماهیت ایدئولوژیک ندارند و تاکتیک و استراتژی و سیاست آنها پیوندی از ایدئولوژی، بروکراسی و شکلبندیهای عملگرایانه است.
متقی گفت: این مسئله را در اندیشه امام هم بررسی کردم که آیا امام و یا مقام معظم رهبری، در الگوی رفتاری خود الگوی کنش ایدئولوژیک دارند و چقدر الگوی مبتنی بر کنش ضرورتهای سیاسی و ساختاری که آن را در قالب پراگماتیزم تحلیل میشود، دارند؟ تحلیل من این است که انقلاب تا کنون دو دوران را سپری کرده؛ دوران نخست حضرت امام بوده و در آن دوران انقلاب، دوران استقرار را طی کرد، تاسیس را سپری کرد، یعنی کارویژه امام تاسیس شکلگیری انقلاب و تاسیس یک نظام سیاسی مبتنی بر انقلاب بوده، در دوران جدید یعنی 30 سال بعد دوران تثبیت است، انقلابها عموما سه مرحله دوران تاسیس، دوران تثبیت و دوران تمدنسازی را سپری میکنند. این بحثها از جمله سند چشمانداز 1404 به معنای آن است که بر اساس پیشبینی که انجام شده 6 سال دیگر از دوران تثبیت عبور میکنیم و وارد مرحله تمدنسازی میشویم.
وی افزود: در این حرف است که در سال 1404 چه وضعیتی را خواهیم داشت، آیا ثبات و رشد سیاسی را داریم؟ آیا رفاه داریم؟ آیا اشتغال داریم؟ آیا انگارههایی که بیان کردیم را میتوانیم تبدیل به سازمان و هنجار پذیرفتهشده کنیم؟ پاسخ منفی است. این یک بحث متفاوت است از اینکه خواسته باشیم در رابطه با انقلاب مرحلهبندی کنیم.
متقی با بیان اینکه اندیشه امام مربوط میشود به دوران تاسیس و یک مراحلی از دوران تثبیت را در بر میگیرد، به ویژه دوران بعد از جنگ دوران تثبیت به یک مراحل خاص خود میرسد و خود پایان دادن به جنگ را باید آغاز دوران تثبیت در اندیشههای امام خمینی بدانیم.
وی با اشاره به نکتهای دیگر گفت: تاسیس یک نظام سیاسی بر اساس قالبهای ایدئولوژیک به تنهایی امکان پذیر نیست، چرا که میخواهید دیوان سالاری، نهاد سیاسی و ساز و کارهای کنش هنجاری داشته باشید. در این شرایط از چه ساز و کارهایی میتوانیم استفاده کنیم، آیا باید در قالب کنش هستی شناسانه رفتار کنیم، یا معرفت شناسانه؟ قالبهای هستی شناسانه با قالبهای ایدئولوژیک پیوند بیشتری دارد، اما قالبهایی که میخواهد اداره امور را انجام دهد، فقط قالبهای ایدئولوژیک نیست و باید به قالبهای معرفتشناسی توجه شود، یعنی قالبهایی که در فضای اپیستمولوژی اندیشههای سیاسی و راهبردی حضرت امام میتوانیم به آن بپردازیم.
متقی افزود: اولین بحث در اندیشه امام مربوط به این است که انقلاب چگونه شکل بگیرد؟ یا چه طیف و سطح فراگیری، صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری را دقت کنید که میفرمایند شما اگر به من و نظام سیاسی هم انتقاد دارید، اما مشارکت داشته باشید. فضای مربوط به دیوان سالاری را از موجودیت انقلاب جدا کنید. این یک بحث اساسی در اندیشههای امام است.
وی گفت: در کتاب انقلاب اسلامی که توسط محسن میلانی نوشته شده و چندین بار توسط مرکز بازشناسی اسلام و ایران منتشر شده است، بحثی درباره رهبری امام دارد که در قالب رهبری مصلحتی تحلیل میکند. این مصحلت را برخی میگویند ماهیت آنتولوژیکال دارد، من نظرم این است که مصلحت ماهیت اپیستمولوژیکال دارد. رفتار را انجام میدهید اما در مواقعی به خاطر اینکه الگوهای رفتاری خود و دیگران را با هدف سازماندهی کنی، تبدیل میکنی، آیا مصلحت در اسلام وجود دارد یا خیر؟ مصحلت در اسلام و به ویژه در شیعه وجود دارد، درشیعه هم مصلحت داریم، هم تقیه و هم توریه داریم که این دو هم نشانههایی از قالب کنش مصلحتی هستند.
متقی افزود: در فکر امام نسبت به سایر فقهای شیعه معاصر باب مصلحت مورد توجه بیشتری قرار گرفته، حتی در زمان امام مجمع تشخیص مصلحت نظام تاسیس میشود، پس این مصلحت از حوزه ایدئولوژی میآید و وارد اندیشه سیاسی امام میشود و بر همان اساس یک کنش سیاسی شکل میگیرد.
استاد دانشگاه تهران گفت: مجموعهای که امروز از آنها به عنوان منافقین نام میبریم و از زمان جنگ و سالهای بعد از انقلاب هم جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شکل دادند، چند مرحله تحول را طی کردند، یک عده آنها در سالهای 48 و 49 خدمت امام در نجف میروند و میگویند ما داریم با نظام سیاسی میجنگیم چون مجاهدین خلق جنگ مسلحانه علیه رژیم شاه داشتند، از امام میخواهند ایشان فتوای جهاد بدهند و از این اقدام آنها حمایت کند. فردی به نام حسین روحانی که کارهای ایدئولوژیک قوی داشته، دو جلسه با امام دیدار داشت، گروه آنها استراتژی خود را بر اساس نهجالبلاغه و قرآن در چارچوب جنگ مسلحانه تنظیم کردند. امام دو جلسه گوش دادند که ببینند حرفهای آنها چیست و سپس به آنها گفتند این راه شما به نتیجه مطلوب نمیرسد، این راه شما را از جامعه جدا میکند و حکومت شاه را تقویت میکند، در عین حال من میتوانم برای شما دعا کنم که در تصحیح راه و روشتان موفق باشید یعنی کاملا ادبیات، ادبیات پراگماتیستی و یعنی معطوف به هدف است. این واژه در قالب ادبیات ماکس وبری باید به آن پرداخته شود، وبر کنش را بر اساس دو قالب تعریف میکند؛ یک کنش معطوف به ارزش و دو کنش معطوف به هدف. کنش معطوف به هدف معرفت شناسانه اپیستمولوژیکی و کنش معطوف به ارزش هستی شناسانه است و ماهیت آنتولوژیکال دارد.
وی افزود: هستی شناسانه یعنی قالبهای جوهری و عناصر تشکیل دهنده را باید با آن پیوند داد، در این فضا نگاه امام بیش از آنچه مبتنی بر این امر باشد که یک قالب ایدئولوژیک پیدا کند، رابطه دین و دولت را که از عصر صفوی که بخشی از دغدغه نهادهای دینی در جامعه ایران بوده را پاسخ دهد.
مرحله تثبیت نظام سیاسی
کتاب بسیار ارزشمندی را یک ایرانی که بیش از 50 سال است در آمریکا زندگی میکند نوشته با عنوان «دین و دولت در ایران»، این نویسنده بحثی را مطرح میکند که به طور کلی علمای شیعه رویکرد مصلحتگرایانه دارند و این رویکردی که میخواهد دولتساز باشد، مصلحتگرایی بیشتر برای او متصور است، یک قالبی که باید بیشتر به آن توجه کنیم این است که نگاه امام این است که در فضای دین و دولت بتواند نظام سیاسی را مستقر کند ودر مرحله بعد این نظام سیاسی را تثبیت کند. واژهای که امام به کار میگیرد مسئله حفظ نظام سیاسی است، یکی از علل اختلاف امام و آیتالله منتظری در این بود که امام نگاه پراگماتیستی داشت و آیتالله منتظری نگاه آنتولوژیکال (ارزشگرایانه) داشت. حرف منتظری این بود که اگر نظام سیاسی بر باد هم رفت، برود، اما ما نباید اخلاق دینی، اجتماعی، انسانی و اسلامی را نادیده بگیریم.
متقی گفت: در حالی که نگاه امام کاملا متفاوت است، انگاره و ذهنیت امام را که تبیین میکنیم، میبینیم هدف ایجاد ساختار بوده است، پس در نگاه امام(ره) حفظ نظام سیاسی اوجب واجبات است و یک امر واجب موکد تلقی میشود، در حالی که نگاه خیلی از فقها این است که نظام سیاسی در عصر غیبت نباید تشکیل شود. برخی دیگر معتقدند اگر نظام سیاسی تشکیل شد باید قالبهای آن ارزشی، اعتقادی و آرمانی باشد، بحثی که امام دارد این است که نظام سیاسی را بر اساس خود نظام سیاسی ارزیابی کنیم. همه چیز را هم نسبت آن را با نظام سیاسی و انقلاب میسنجند، اینکه برخی از مواقع این بحث مطرح میشود که نظام سیاسی باید به چه مولفههایی پاسخگو باشد؟ هر نظام و سیستمی ویژگیهایی دارد، اصلیترین ویژگی سیستم این است که ساز و کارهای بقا را در دستور کار دارد. بدن انسان سیستم است، یک سیستم بقامحور، اگر کسی تصادفی کند و بدن او خونریزی کند، سیستم بدن به گونهای سازماندهی شده که خون را به دست و پا و جاهای دیگر منتقل نمیکند، خون باید به قلب و مغز منتقل شود.
استاد دانشگاه تهران گفت: نگاه امام هم همین بحث مربوط به انگارههای نظاممحوری است که به نوعی با ساختار سیاسی بر آن تاکید دارد، بحث این است که این ساختار باید شکل بگیرد، بعد از شکلگیری این ساختار، در مورد دیگر انقلابها ساخت سیاسی در زمان محدودی شکل نمیگیرد، دوران اضطرار طولانی است، تمامی تاکید امام بر این است که این مسائل را زیاد جدی نگیرید، شما بروید ساختار را شکل دهید، قوانین نظام را شکل دهید، پس تنظیم ساختار، تنظیم قانون اساسی، شکل دادن به نهادها در ایران زودتر از هر کشور انقلابکرده دیگری تشکیل میشود و رفراندوم و انتخاباتها برگزار میشود. تمام اینها در یک فضای مربوط به کنشگری معطوف به هدف معنا پیدا کرد.
وی با طرح این پرسش که آیا نگاه امام خیلی متوجه روحانیت بود؟ گفت: به هیچ وجه نگاه امام این نبود که حکومت به معنای قوای اجرایی در اختیار روحانیت قرار بگیرد. بحث امام این بود که روحانیت یک نظارت عالیه فراگیری در ارتباط با ساختار سیاسی و مدیریت اجرایی داشته باشد.
متقی افزود: تضادهای سیاسی و اجتماعی منجر به این وضعیت شد که دخالت روحانیت بیشتر و بیشتر شد، امام زمانی که انقلاب شکل گرفت زمانی که مراحل آغازین آن شکل گرفت، از تهران به قم رفتند، به قول معروف کار اجرایی را به مدیر و کار نظارتی را به فقها بسپار، امام زمانی آمدند تهران که اولا تضاد بین مقامهای اجرایی حکومت گسترش پیدا کرده بود دوم اینکه بیثباتی سیاسی و امنیتی به وجود آمده بود، هدف امام این بود که به مرکز تصمیمگیری نزدیک باشد، محیط و شرایط بحرانی بود و نگاه امام این بود که در شرایط بحران باید زمان برای تصمیمگیری محدود باشد.
وی گفت: نگاه امام این نبود که روحانیون رئیس جمهور کشور باشند، رئیس جمهور اول غیر روحانی است، رئیس جمهور دوم غیرروحانی است، آیتالله خامنهای هم زمانی کاندید ریاست جمهوری شدند که حادثه 8 شهریور به وقوع پیوست. فضای بحران و رادیکالیزه شدن منجر به این شد که روحانیت در فضای اداری و اجرایی کشور نقش بیشتری داشته باشند.
پشتوانه کنش سیاسی در اندیشه امام راحل
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران با تاکید بر الگوی رفتاری امام در اداره کشور، اظهار کرد: امام از الگوی یونیزه کردن جامعه استفاده میکردند، نشانه آن استفاده از عباراتی همچون مستضعفین و مستکبرین بود. این مفاهیم و این ادبیات به معنای این بود که فضای کنش سیاسی باید یک پشتوانه داشته باشد و این فضای کنش سیاسی از نظر امام مستضعفین بودند، امام بارها در صحبتهای خود به روحانیت میگفتند فکر نکنید خیلی زحمت کشیدید انقلاب کردید، این مردم زحمت کشیدند، به بازاریها تاکید داشتند که این مردم بودند انقلاب کردند و از انقلاب حمایت میکنند. نگاه امام یک نگاه قطبی کردن در این زمینه بود.
وی افزود: در رابطه با آمریکا، امام از آن به عنوان تهدید و شیطان بزرگ یاد میکردند، این یک مسئله بسیار اساسی است، شیطان یک مفهوم ایدئولوژیک است، اما کاربرد آن در حوزه کنش سیاسی است. بنابراین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که حتی مفاهیم ایدئولوژیکی که امام بهره میگرفتند در قالب یک نوع عملگرایی به آن پرداختند.
متقی بیان کرد: یک بحث دیگر به فضای اختلافات گسترده حزب جمهوری اسلامی و بنیصدر مربوط میشود، امام به اعضای حزب جمهوری میگویند مسئله تمام شده و شما باید با دولت کار کنید و دولت را حمایت و تقویت کنید، در خاطرات آقای هاشمی است که یک عده را جمع میکنند و نزد امام میروند، آیتالله خامنهای، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، شهید مطهری و ... را با خود همراه و نزد امام یک صحبتی میکنند که آقای هاشمی آنجا گریه هم میکنند و این کنش ایشان هم سیاسی بود برای آنکه نشان دهد تهدید زیاد و جدی است.
وی با اشاره به سخنان امام در باب ارجحیت عقلانیت در حوزه سیاسی و اداره عمومی کشور، گفت: واژههایی که امام به کار میگیرد در نظر بگیرید. امام بین بنی صدر و رجایی که نخستوزیر بوده تفکیک قائل میشوند و میفرمایند؛ برخی عقلشان بیشتر از علمشان و برخی علمشان بیشتر از عقلشان است، در حکومتداری باید عقل داشت. رجایی یک معلم دبیرستان بود و در ایران هم درس خوانده بود و در دبیرستان رفاه تدریس داشت، در حالی که بنیصدر استاد دانشگاه بود، همان سالهای آغازین انقلاب چندین جلد کتابهای بنیصدر منتشر شده بود. حرف امام این بود که علم به تنهایی فایده ندارد، علم یک ماهیت هستیشناسانه قواعد دارد، عقل فراتر از علم است و یک امر ادارهکننده و مبتنی بر تدبیر است، یعنی فرد چه الگوی رفتاری دارد، عالم بیعمل مانند درخت بیثمر است، امام عادلانه توصیف کرد، یک استاد خوب و برجسته به معنای این نیست که بتواند یک ایالت را اداره کند.
کار کارشناسی در نگاه امام(ره)
استاد دانشگاه تهران با اشاره به تاکید امام بر اجتهاد پویا و اینکه از دیدگاه علمای اسلامی حکومت غیردینی، حکومت فاسدی است، یادآور شد: نگاه برخی از فقها به جامعه و تاریخ و دیگر موضوعات، این بود که فکر میکردند هر مسئلهای را باید در قالب گذشته آن در نظر گرفت و تبیین کرد، در حالی که نگاه امام یک نوع نگاه اجتهاد پویا بود. اعضای شورای نگهبان میخواستند اقداماتی را انجام دهند برای اینکه خانمها نماینده مجلس نشوند. اینها به سخنان امام در سال 1343 در رابطه با تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی استناد کردند و میگفتند در آن زمان روی این موضوع تاکید داشتید که زنان نباید رای بدهند، حالا میگوییم بیایند رای بدهند، اما چرا باید نماینده مجلس شوند؟ امام در پاسخ میفرمایند به نقش ساختار توجه ندارید، زنان در ساختار جمهوری اسلامی میتوانند بالاترین مقامها را داشته باشند. برخی علما اعتقاد به قاعده فقهی دفع افسد به فاسد داشتند، یعنی یک فاسد را میپذیریم برای اینکه یک وضعیت مبتنی بر افسد یعنی بیحکومتی و آنارشی و در هم ریختگی وجود نداشته باشد. از دیدگاه تمام علمای بزرگ، حکومت غیردینی فاسد است، چرا که مبنا را مبنای الهی میدانند و آن مبنا مردمی میشود. بعد از آنکه فقهای شورای نگهبان چنین مسئلهای را مطرح میکنند امام میگویند نظر من این است که شما فقها نمیدانید انقلاب شکل گرفته و ساختار تغییر کرده، نگاه وقتی ساختاری شد پس ماهیت عملگرایانه دارد. در اندیشه امام 1358 زنان نه تنها میتوانند رای دهند بلکه عالیترین مقامات را در ساختار داشته باشند، در حالی که در اندیشه امام 1343 رای دادن زنان کار حرامی بود.
متقی درباره اندیشه امام در مسئله موسیقی، اظهار کرد: خیلی از فقها موسیقی که از رادیو و تلویزین پخش میشد را نشانه لهو و لعب میدانستند، امام صراحتا این بحث که آنچه از دستگاههای جمهوری اسلامی پخش میشود، انعکاس اراده نظام سیاسی است و ضرورت اجتماعی را اینها بهتر میدانند، امام به کار کارشناسی توجه دارد.
وی با بیان اینکه بسیاری از این بحثها در سیره امام را در اندیشههای مقام معظم رهبری هم داریم، اظهار کرد: ایشان در دیدار اعضای هیئت دولت قبل، چند نکته را مطرح میکنند، نخست آنکه قوا باید با هم کار کنند، اختلافات را حل کنید، حل آنها امری پراگماتیستی است. کار کارشناسی را در اولویت قرار دهید، تصمیمگیری بدون کار کارشناسی معنا پیدا نمیکند، به مخالفین توجه داشته باشید، حرفهای آنها را گوش کنید و با هم تبادل نظر داشته باشید.
وی با اشاره به اندیشه امام در باب توجه به آموزش و گسترش دانشگاهها، گفت: امام کتابی به نام «ولایت فقیه» دارند که در آن کتاب مینویسند این مدارسی که تشکیل شده، مخالف اصول اسلامی و قواعد آن است. امام میگویند مدارس جدید را تاسیس کردند و علما واکنشی نشان ندادند، پس از آن وضع به صورتی شده که در داخل روستاها آموزشهایی تحت عنوان سپاه دانشها بعد از انقلاب سفید شکل میگیرند. بحث اصلی و اساسی امام گسترش آموزش عالی و دانشگاه بود.
متقی با اشاره به اندیشه امام درباره حضور زنان و مردان در کلاس درس دانشگاهها تصریح کرد: مسئله دیگر بحث زنان و مردان در دانشگاه و محیط کار است، یک زمانی در همین دانشگاه تهران آمدند در کلاسها پرده کشیدند و خانمها یک طرف و آقایان در یک سمت پرده بودند، مشابه کاری که در دولتهای قبلتر در دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد و کلاسهای خانمها و آقایان جدا شد. عروس امام آن زمان دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران بودند و در جریان این ماجرا قرار میگیرد و آن را به اطلاع میرساند و امام همان شب دستور میدهند که فردا صبح وضعیت کلاسهای دانشگاهی باید وضعیت عادی داشته باشد، یعنی ساختار را به گونهای شکل دهید که خود آن بازدارندگی لازم را ایجاد کند.
متقی همچنین با اشاره به یک بحث تراژدیک که برخی از آن در ایام انتخابات بهره بردند، گفت: واژهای درباره رقیب به کار گرفتند که برخی افراد پیشینهای جز اعدام و زندان ندارند و مسئله مربوط به اعدامهای سال 67 را مطرح کردند، رهبری صحبتهایی در این زمینه داشتند و فرمودند برخی به گونهای سخن میگویند که جای شهید و جلاد تغییر پیدا کرده است. این یک واقعیت است. سازمان مجاهدین خلق یک سازمان کاملا تروریستی است و سال 1361 عملا همکاری را با صدام شروع کرد، امروز هم کارویژه مجاهدین خلق تهیه اطلاعات جاسوسی برای اسرائیل و عربستان و کشورهای اروپایی است، شبکههایی در داخل دارند که یک زمانی ترور میکرد و اکنون کار آنها جمعآوری اطلاعات است. امام در این زمینه گفتند اگر استراتژی آنها مقابله با نظام باشد، اگر تاکتیک آنها نظامی و عملیاتی باشد و اگر رفتار آنها اصرار بر مواضع باشد، این سه امر با همدیگر به مفهوم محاربه است که تشخیص آن به نهادهای قضایی و اجرایی کشور بر میگردد. بنابراین کسی که میخواهد حکومت را تاسیس کند یکی از ویژگیهای آن باید این باشد که از جسارت و اراده لازم برای برخورد با کسانی که جنگ مسلحانه برای براندازی انجام میدهند، داشته باشد. این یک امر دولتداری برای تاسیس حکومت محسوب میشود.
وی در پایان با اشاره به پایان دادن به جنگ از سوی حضرت امام(ره)، گفت: امام یک هفته قبل از پایان جنگ به این موضوع اشاره داشتند که به خدا قسم هر کس که به جنگ شک کند، به رسولالله(ص) شک کرده است، اما زمانی که به این نتیجه رسیدند که همین جنگ و حقانیت ایران هزینههای راهبردی را برای جامعه و حکومت ایجاد میکند، قطعنامه را میپذیرند و از عبارت «جام زهر» بهره میگیرند، جام زهر؛ یک مفهوم سقراطی است، سقراط را وقتی دستگیر میکنند و فردا میبایست آن شوکران را بنوشد، زندانبان تحت تاثیر سقراط قرار میگیرد و از او میخواهد نیمه شب برود تا جان او حفظ شود. سقراط به او میگوید من این جام زهر را مینوشم برای آنکه حقانیت خود را ثابت کنم. اینها ریشههای تاریخی قدیم دارد. الگوی امام الگوی به هم ریختن نظم موجود بود.