به گزارش روابط عمومي مرکز فرهنگي دانشجويي امام، ولايت فقيه و انقلاب اسلامي، ابراهيم متقي، استاد دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در همايش «انقلاب اسلامي در منظومه فکري امام خميني(ره)، از نظريه تا عمل» که به همت اين مرکز و پژوهشکده امام خميني و انقلاب اسلامي برگزار شد، به ارائه مقالهاي با موضوع «عملگرايي راهبردي در انديشه سياسي امام خميني (ره)» پرداخت. مشروح اين مقاله و سخنراني ابراهيم متقي را در ادامه ميخوانيد؛
انقلاب اسلامي ايران را ميتوان بازتاب شرايط محيط اجتماعي، تاريخي، منطقهاي و بينالمللي دانست. هدايت و مديريت انقلابهاي سياسي در محيطهايي که از پيچيدگي ژئوپليتيکي برخوردارند، کاري دشوار و پرمخاطره خواهد بود. رهبران انقلاب عموما از درون مخالفين سياسي دوران رژيم پيشين شکل ميگيرند. بخش قابل توجهي از مخالفين سياسي ايران مربوط به سالهاي بعد از کودتاي ?? مرداد ???? بوده و آنان توانستند روندهاي مقابله با نظام سياسي وابسته به ايالات متحده را شکل دهند.
طيف گستردهاي از احزاب، سازمانها و رهبران سياسي در سالهاي بعد از کودتاي ?? مرداد ظهور پيدا کردند که هر يک از آنان داراي نشانههايي از فراز و فرود سياسي بودند. احزاب و مجموعههاي سياسي همانند حزب توده، نهضت آزادي، جبهه ملي و سازمانهاي چريکي درصدد بسيج گروههاي اجتماعي بودند. در اين فرايند، نقاط عطف تاريخي همانند قيام ?? خرداد و مخالفت امام خميني (ره) با کاپيتولاسيون منجر به ارتقاء نقش سياسي ايشان شد. بسياري از گروههاي سياسي ايران مواضع و الگوهاي کنش سياسي ايشان را مورد ستايش قرار دادند. ويژگيهاي شخصيتي و الگوي کنش سياسي ايشان به گونهاي بود که از قابليت لازم براي همبسته سازي گروههاي اجتماعي برخوردار بوده و اين امر را ميتوان اصليترين نشانه رهبري دانست که مبتني بر «عملگرايي انقلابي» بوده است.
عملگرايي انقلابي و راهبردي در انديشه و الگوي رفتاري امام خميني (ره)
در انديشه سياسي امام خميني (ره)، انقلاب اسلامي ايران به دليل ريشههاي تاريخي، نيروهاي اجتماعي و مشخصه مبارزاتي رهبران سياسي آن، سرآمد ساير انقلابها است. بر اساس چنين نگرشي، انقلاب ايران هديه خداوند و لطفي از عالم غيب است که به ملت ستمديده و چپاول شده ايراني ارزاني شده است. واقعيتهاي ارائه شده از سوي نظريه پردازان انقلاب، تجربه انقلاب اسلامي، ماهيت متفاوت و متمايز آن نسبت به ساير انقلابها را منعکس ميسازد.
عملگرايي انقلابي و راهبردي داراي نشانههايي است که در فرايند تحول ساختار سياسي ايران انعکاس داشته است. نشانههاي اصلي عملگرايي را ميتوان بر اساس رابطه بين هزينه و فايده هر گوه تصميمگيري دانست. الگوي هزينه و فايده در دورانهاي مربوط به تحول انقلابي بر اساس بسيج حداکثري گروههاي اجتماعي و قطبي کردن مطالبات با رژيم پيشين حاصل شد. نشانه ديگري از سازوکارهاي مربوط به کنش عملگرايانه در فرايند دفاع مقدس شکل گرفته و آثار آن در روند پايان دادن به جنگ مشاهده ميشود.
پيروزي انقلاب اسلامي بر اساس تاکتيک کنش غير خشونتآميز از اين جهت ماهيت عملگرايانه دارد که هزينههاي اجتماعي و انساني پيروزي يک انقلاب را به حداقل ممکن کاهش داد. در روند استقرار ساختار جديد نيز گروههاي رقيب در وضعيت حاشيهاي قرار گرفتند. کنترل گروههاي اسلامگرا، مارکسيستي و مليگرا کاري دشوار در روند ساختارسازي بوده است. هر يک از گروههاي يادشده خاصي را براي سازماندهي نظام جديد پيشنهاد ميکردند.
امام خميني (ره) براي کاهش تضادهاي سياسي و ساختاري نخبگان، مفهوم «مصلحت» را مورد تاکيد قرار داده و بر اساس چنين رويکردي زمينه براي شکلگيري مجمع تشخيص مصلحت نظام، فراهم شد. مفهوم مصلحت در فقه سياسي امام خميني (ره) از اين جهت اهميت دارد که محور اصلي تصميمگيري ساختاري سياسي را بر اساس ضرورتهاي حفظ نظام سياسي تبيين ميکند.
رويکرد عملگرايانه امام خميني (ره) با قالبهاي ساختارگرايي پيونديافته است. گزارهاي که از سوي امام خميني درباره ضرورت حفظ نظام سياسي به عنوان اوجب واجبات مطرح شد را ميتوان نشانهاي ديگر از عملگرايي انقلابي و راهبردي دانست. شکلگيري ساختار جديد بر اساس نشانههايي از اسلام سياسي در نگرش امام خميني صرفا در شرايطي حاصل ميشود که مبتني بر نشانههايي از انعطافپذيري باشد. انعطافپذيري را بايد در زمره عواملي دانست که زمينه تدوام ساختار سياسي را فراهم ميکند. بخش قابل توجهي از تصميمات سياسي و راهبردي امام خميني مبتني بر انعطافپذيري براي تقويت و حفظ ساختار سياسي بوده است.